{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اگرمهربانی یکی ازدرسهایمان بود بی شک تو شاگرد اول دنیا بودی..
کاش لحظه های با دوست بودن مثل خط سفید جاده بود تکه تکه میشد اما قطع نمیشد
در قفس افتاده ام فكر رهايى نيستم دل به عشقت داده ام اهل جدايى نيستم
آرزو میکنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق خوشبختی هستی
يك گنج ، يك دوست هميشگى نيست اما يك دوست ، يك گنج هميشگیست.
مهربانیت آنقدر زیباست که هرسنجاقکی بدون ترس درکف دستانت ، آب خواهد خورد!
بيا بامن دلم تنهاترين است / نگاهت در دلم شور آفرين است مرا در شعله ى عشق بسوزان / كه رسم دوستداريها همين است...
به درد هم اگرخورديم قشنگ است به شانه بارهم برديم قشنگ است در این دنیا كه پايانش به مرگ است بياد هم اگر مانديم قشنگ است
همه نازن تو ناناز همه سيرن تو پياز همه شورن تو شكر همه قلوه تو جيگر
سلام اى دوست گاه بيگاه در دفترچه خاطرات دلت ياد دلى كن كه گاه بيگاه بياد توست
مترسك گفت اي گندم تو گواه باش كه مرا براي ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده اى بودم كه از ترس من از گرسنگى مرد
به كوتاهي لحظات باهم بودن منگر به وسعت لحظه هايي نگاه كن كه بيادت هستم!
شايد قانون دنيا همين باشد... تو صاحب آرزويى هستى كه شيرينى تعبيرش از آن ديگريست!
خاطره ها را حبس ميكنم تا شايد راهى براى رهايى از خويش پيدا كنم
هر وقت تنها شدى ، بدون خدا همه رو بيرون كرده كه : " خودت باشى و خودش... "
مادر هميشه يكيه ، شايد در تمام عمرش نتواند بيش از يك نفر باشد اما گاهي يك نگاهش يك دعايش يك دنيا يك خاطره براى ما ارزش دارد
اگرمهربانی یکی ازدرسهایمان بود بی شک تو شاگرد اول دنیا بودی..
کاش لحظه های با دوست بودن مثل خط سفید جاده بود تکه تکه میشد اما قطع نمیشد
در قفس افتاده ام فكر رهايى نيستم دل به عشقت داده ام اهل جدايى نيستم
آرزو میکنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق خوشبختی هستی
يك گنج ، يك دوست هميشگى نيست اما يك دوست ، يك گنج هميشگیست.
مهربانیت آنقدر زیباست که هرسنجاقکی بدون ترس درکف دستانت ، آب خواهد خورد!
بيا بامن دلم تنهاترين است / نگاهت در دلم شور آفرين است مرا در شعله ى عشق بسوزان / كه رسم دوستداريها همين است...
به درد هم اگرخورديم قشنگ است به شانه بارهم برديم قشنگ است در این دنیا كه پايانش به مرگ است بياد هم اگر مانديم قشنگ است
همه نازن تو ناناز همه سيرن تو پياز همه شورن تو شكر همه قلوه تو جيگر
سلام اى دوست گاه بيگاه در دفترچه خاطرات دلت ياد دلى كن كه گاه بيگاه بياد توست
مترسك گفت اي گندم تو گواه باش كه مرا براي ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده اى بودم كه از ترس من از گرسنگى مرد
به كوتاهي لحظات باهم بودن منگر به وسعت لحظه هايي نگاه كن كه بيادت هستم!
شايد قانون دنيا همين باشد... تو صاحب آرزويى هستى كه شيرينى تعبيرش از آن ديگريست!
خاطره ها را حبس ميكنم تا شايد راهى براى رهايى از خويش پيدا كنم
هر وقت تنها شدى ، بدون خدا همه رو بيرون كرده كه : " خودت باشى و خودش... "
مادر هميشه يكيه ، شايد در تمام عمرش نتواند بيش از يك نفر باشد اما گاهي يك نگاهش يك دعايش يك دنيا يك خاطره براى ما ارزش دارد
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}